loading...

حاج قاسم

حفظ و نشر آثار شهید حاج قاسم سلیمانی

بازدید : 532
يکشنبه 3 اسفند 1398 زمان : 0:52

هیچ وقت فکر نمی‌کردیم بنا باشد ما برای احمد صحبت کنیم، خاک برسرما که امروز ما زنده ایم و احمد در میان ما نیست و من برای او بناست صحبت کنم، این هم یکی از رسم‌های روزگار است. پسر شهید احمد یک جمله قشنگی می‌گفت روز شنیدن خبر احمد گریه می‌کرد، زمزمه می‌کرد با خودش و می‌گفت: «هی ما را لوس کردی، به خودت عادت دادی، حالا ما چه باید بکنیم». شاید در نبود شهید کاظمی‌بهتر می‌شود از او حرف زد. دیگه نیست بگوید: «ول کن پسر، خوشت می‌آید»، می‌گفت: حال می‌کنم وقتی دژبان‌ها جلوی مرا می‌گیرند، هل می‌دهند، دلم می‌خواهد به من بگویند چکاره ای؟

خاطرات شنیدنی حاج قاسم
نظرات این مطلب

تعداد صفحات : 0

آمار سایت
  • کل مطالب : 9
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 2
  • تعداد اعضا : 0
  • بازدید امروز : 20
  • بازدید کننده امروز : 14
  • باردید دیروز : 23
  • بازدید کننده دیروز : 5
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 45
  • بازدید ماه : 211
  • بازدید سال : 1672
  • بازدید کلی : 4334
  • کدهای اختصاصی